جریح راهبجُرَیْج، راهب بنی اسرائیلی که در زمان فترت وحی ــ دورۀ پـس از ظهـور عیسی (ع) و پیـش از بعثت پیامبر اکرم (ص) ــ میزیست و متهم به زنا شد، اما به سخن درآمدن و شهادت دادن نوزاد زنی که چنین تهمتی به او زده بود، بیگناهی او را ثابت کرد. ۱ - رواج نام و احوال جریحچنانکه از منابع موجود پیداست، نخستینبار نام و احوال جریج تنها از طریق احادیث نبوی و در دورۀ اسلامی رواج یافته است. با این همه، برخی از محققان به سبب تشابه نام و داستان جریج، با نام و ماجرای زندگی قدیس گرگوریوس تائوماتورگوس، احتمال دادهاند که حکایت جریج از جانب مسیحیان در بین مسلمانان رواج یافته، و آنگاه در احادیث پیامبر یا منسوب پیامبر (ص) نیز منعکس شده است. ۲ - اقسام احادیث درباره ویاحادیث نقل شده از پیامبر (ص) دربارۀ جریج بر سه گونهاند: ۱. حدیثی که مضمون آن چنین است که اگر جریجِ راهب فرد عالمی بود، میدانست که پاسخ به مادرش از عبادت پروردگارش برتر است. ۲. احادیثی که شرح حال جریج در آنها آمده است. ۳. احادیثی که به سه نوزاد سخنگو اشاره دارند و در شرح یکی از آنها به داستان جریج میپردازند. ۳ - قدیمترین مرجع حکایت جریجبه این ترتیب، صورتهای گوناگون این احادیث، به مؤلفان قدیم این امکان را داده است که به فراخور موضوع آثارشان به اجمال یا به تفصیل از آنها بهره گیرند. قدیمترین مرجعی که حکایت جریج در آن آمده، مجموعهای حدیثی، یعنی مسند احمد بن حنبل است که در ۴جا آن را ذکر کرده است. [۱]
احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۳۰۷_۳۰۸، بیروت، دارالفکر.
[۲]
احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۳۸۵، بیروت، دارالفکر.
[۳]
احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۴۳۳-۴۳۴، بیروت، دارالفکر.
پس از وی مفسران و مورخان، زیر عنوانهایی چون «تبرئهکنندۀ راهبان بنی اسرائیلی که پس از برصیصای عابد آمدند و رافع بدگمانی مردم در حق ایشان»، و «سه نوزاد سخنگو در تاریخ»، و یا در تفسیر آیات مختلف قرآن به نقل و شرح این احادیث نبوی پرداختهاند. [۴]
مسلم بن حجاج، صحیح، ج۴، ص۱۵۶۸_۱۵۷۰، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۵]
محمد بخاری، صحیح، ج۳، ص۱۲۶۸، به کوشش مصطفیٰ دیب البغا، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۶]
سلیمان طبرانی، الاحادیث الطوال، ج۱، ص۱۱۵_۱۱۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق.
[۷]
مطهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۳۵_۱۳۶، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۰۳م.
[۸]
خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۴، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۹]
محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۸، ص۴۲، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۱۰]
حسین بغوی، معالم التنزیل، ج۵، ص۳۵۴، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۱۱]
احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۶، ص۳۵_۳۶، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۲]
احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۱۰، ص۵۵، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۳]
ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۱۳، ص۷۹_۸۰، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۷-۱۳۶۸ش.
[۱۵]
ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۱۴۷، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۱۶]
سیوطی، الدرالمنثور، ج۴، ص۳۱۵، بیروت، ۱۴۱۱ق.
[۱۷]
محمد میرخواند، روضة الصفا، ج۱، ص۴۷۳_۴۷۵، تهران، ۱۳۳۸ش.
۴ - مبنا برای طرح آراء فقیهانهاین احادیث همچنین مبنایی برای طرح آراء فقیهانهای همچون جایز بودن یا لزوم قطع نماز برای اجابت فرمان مادر [۱۸]
ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، ج۳، ص۴۰۲_۴۰۳، بیروت، ۱۴۱۶ق.
و لزوم بازسازی یک بنا به وضعیت سابقش برای رد مظالم بوده است. [۱۹]
ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، ج۵، ص۴۲۲_۴۲۳، بیروت، ۱۴۱۶ق.
صوفیان نیز به این احادیث نبوی اشاراتی دارند و در زمینۀ اثبات کرامات اولیا، این احادیث پیامبر (ص) را نیز شاهد آوردهاند. [۲۰]
عبدالله سراج، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش نیکلسن، لیدن، ۱۹۱۴م.
[۲۱]
عبدالکریم قشیری، الرسالة القشیریه، ج۱، ص۳۵۷_۳۵۸، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۲۲]
علی هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۴۵، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۸۳ش.
[۲۳]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۹، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۵ - حکایت ویآنچه از مجموع روایات مربوط به جریج در منابع گوناگون میتوان دریافت، چنین است: جریج در صومعه خویش پیوسته به عبادت مشغول بود. روزی مادر پارسای وی برای دیدار فرزند به نزدیک صومعه آمد و از پشت در او را فرا خواند، اما جریج که مشغول عبادت بود، بهرغم اصرار مادر به او پاسخی نداد و نمازش را قطع نکرد. مادرْ دلتنگ از این بیاعتنایی، از خدا خواست که جریج را پیش از آنکه روسپیان به او روی آورند، نمیراند. از سوی دیگر قوم بنی اسرائیل که از زمان برصیصای عابد و مشاهدۀ عاقبت کار او، در حق راهبان قوم خود بدگمان بودند، برای پی بردن به سرشت واقعی جریج، زنی خوبروی و بدنام را برانگیختند تا او را به فتنه دچار سازد. آن زن در شبی بارانی به صومعۀ جریج پناه برد و پس از ورود به اغوای او پرداخت. اما جریج پارسایی ورزید و برای چیره ماندن بر نفس، تا سرزدن سپیدهدم انگشتان دستش را یک به یک سوزاند. بنا بر روایتی دیگر، جریج آن زن را به صومعه راه نداد و زن شب را در کنار چوپانی که نزدیک صومعه مسکن داشت، صبح کرد و از او بار گرفت. آنگاه به میان مردم رفت و مدعی شد که شب را با جریج به سر برده، و از او بار یافته است. زمانی که مردم از این ماجرا باخبر شدند، به همراه مأموران حاکم در مقابل صومعۀ جریج گرد آمدند و او را به بیرون فرا خواندند؛ اما جریج به آنها اعتنایی نکرد و در نتیجه، مردم صومعۀ او را ویران کردند و بر آن شدند که وی را مجازات کنند. در این هنگام جریج درخواست کرد که زن مدعی را حاضر کنند. پس نخست به درگاه خداوند نیایش کرد و سپس از نوزادِ آن زن پرسید که ای پسر پدرت کیست؟ نوزاد نیز به قدرت الٰهی لب به سخن گشود و چوپان را پدر خود معرفی کرد و به این ترتیب، بیگناهی جریج به اثبات رسید. در پایان، مردم پشیمان از رفتار خود، برآن شدند که صومعۀ جریج را با طلا بازسازی کنند؛ ولی وی به آنان اجازه نداد و تنها پذیرفت که صومعهای گلین، آنچنانکه پیشتر بود، برپا سازند. [۲۴]
احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۴۳۳-۴۳۴، بیروت، دارالفکر.
[۲۵]
مسلم بن حجاج، صحیح، ج۴، ص۱۵۶۸_۱۵۷۰، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۲۶]
ابولیث سمرقندی، تنبیه الغافلین، ج۱، ص۵۰۲-۵۰۳، به کوشش احمد سلام، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۲۷]
سلیمان طبرانی، الاحادیث الطوال، ج۱، ص۱۱۵_۱۱۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق.
[۲۸]
حسین بغوی، معالم التنزیل، ج۵، ص۳۵۴، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۲۹]
عبدالکریم قشیری، الرسالة القشیریه، ج۱، ص۳۵۷_۳۵۸، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۳۰]
ابنکثیر، البدایة و النهایه، ج۱، ص۱۳۴_۱۳۶، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۳۱]
ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، ج۵، ص۴۲۲_۴۲۳، بیروت، ۱۴۱۶ق.
در پارهای از منابع نیز چنین آمده است که به هنگام گرفتاری جریج به دست مردم، مادرش آگاه شد و خود را به ایشان رساند و با دعای مادر نوزاد لب به سخن گشود. [۳۲]
ابولیث سمرقندی، تنبیه الغافلین، ج۱، ص۵۰۲، به کوشش احمد سلام، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۳۳]
مطهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۳۶، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۰۳م.
[۳۴]
محمد میرخواند، روضة الصفا، ج۱، ص۴۷۳_۴۷۵، تهران، ۱۳۳۸ش.
این صورت از روایت ظاهراً برای تأکید بیشتر بر بلندی مقام مادر است. ۶ - فهرست منابع(۱) ابنحجر عسقلانی، فتح الباری، بیروت، ۱۴۱۶ق. (۲) ابنعدیم، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۸۸م. (۳) ابنکثیر، البدایة و النهایه، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۴) ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۷-۱۳۶۸ش. (۵) ابولیث سمرقندی، تنبیه الغافلین، به کوشش احمد سلام، بیروت، ۱۴۱۶ق. (۶) احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دارالفکر. (۷) محمد بخاری، صحیح، به کوشش مصطفیٰ دیب البغا، بیروت، ۱۹۹۰م. (۸) حسین بغوی، معالم التنزیل، بیروت، ۱۹۸۵م. (۹) عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. (۱۰) خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۱۱) عبدالله سراج، اللمع فی التصوف، به کوشش نیکلسن، لیدن، ۱۹۱۴م. (۱۲) سیوطی، الدرالمنثور، بیروت، ۱۴۱۱ق. (۱۳) سلیمان طبرانی، الاحادیث الطوال، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق. (۱۴) محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۹۶۶م. (۱۵) عبدالکریم قشیری، الرسالة القشیریه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت، ۱۴۰۸ق. (۱۶) مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، ۱۴۱۶ق. (۱۷) مطهر مقدسی، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۰۳م. (۱۸) احمد میبدی، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش. (۱۹) محمد میرخواند، روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۸ش. (۲۰) علی هجویری، کشف المحجوب، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۸۳ش. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جریح راهب»، ج۱۷، ص۱۷. ردههای این صفحه : بنی اسرائیل | تراجم
|